پست هفتم: استراتژی بازاریابی در برابر تاکتیک‌ها

با اجرا شروع نکن، اول فکر کن

یکی از رایج‌ترین اشتباهاتی که بازاریاب‌ها مرتکب می‌شوند، اشتباه گرفتن استراتژی با تاکتیک‌هاست.

استراتژی نقشه راهی است که مشخص می‌کند به کجا می‌روید و چرا.

تاکتیک‌ها اقداماتی هستند که شما را به آن مقصد می‌رسانند.

بدون استراتژی، تاکتیک‌ها فقط فعالیت‌های پراکنده هستند.

بدون تاکتیک، استراتژی فقط یک ایده باقی می‌ماند.

در این پست تفاوت میان این دو، نحوه‌ی همکاری آن‌ها، و چگونگی ساختن یک پایه استراتژیک پیش از شروع اجرا را بررسی می‌کنیم.

استراتژی بازاریابی چیست؟

استراتژی بازاریابی، نقشه راه شماست.

استراتژی مشخص می‌کند اهداف‌تان چیست، مخاطب هدف کیست، جایگاه‌تان در بازار کجاست، و چه پیام‌هایی همه فعالیت‌های بازاریابی شما را هدایت می‌کنند.

استراتژی به پرسش‌های مهم زیر پاسخ می‌دهد:

  • می‌خواهیم به چه کسی دسترسی پیدا کنیم؟
  • می‌خواهیم مخاطب(مشتری) چه حس یا باوری درباره ما داشته باشد؟
  • چرا باید ما را به دیگران ترجیح دهند؟
  • چه ارزشی در بلندمدت ایجاد می‌کنیم؟

استراتژی خوب بر بینش و داده استوار است، نه حدس.

استراتژی بر اساس تحقیقات بازار و درک واقعی از رقبا و مشتری طراحی می‌شود.

و مهم‌تر از همه، شامل تصمیم‌گیری آگاهانه است، هم درباره‌ی اینکه چه کارهایی انجام دهیم و هم اینکه چه کارهایی را انجام ندهیم.

اجزای کلیدی یک استراتژی بازاریابی مؤثر:

  • چشم‌انداز و اهداف: چه می‌خواهید به‌مرور زمان به دست آورید
  • درک بازار و مخاطب: شناخت نیازها، رفتار و انگیزه‌های مشتری
  • موقعیت‌یابی: جایگاه منحصربه‌فرد شما در بازار
  • پیشنهاد ارزش (Value Proposition): چرا پیشنهاد شما جذاب است؟
  • چارچوب پیام‌رسانی: ایده محوری که همه پیام‌ها را به هم متصل می‌کند

تاکتیک‌های بازاریابی چه هستند؟

تاکتیک‌ها اقدامات مشخص و ابزارهایی هستند که برای اجرای استراتژی استفاده می‌شوند.

شامل تبلیغات، پست‌های شبکه اجتماعی، کمپین‌ها، رویدادها، بازاریابی محتوایی، ایمیل مارکتینگ و موارد مشابه.

یک روش ساده برای درک تفاوت:

استراتژی مسیر را مشخص می‌کند، تاکتیک‌ها شما را به جلو می‌برند.

تاکتیک‌ها با تغییر تکنولوژی، پلتفرم‌ها و ترندها تغییر می‌کنند.

اما اگر استراتژی قوی باشد، می‌توانید تاکتیک‌ها را تغییر دهید بدون آنکه جهت‌تان را گم کنید.

مثال‌هایی از تاکتیک‌ها:

  • اجرای تبلیغات گوگل برای افزایش ترافیک
  • انتشار مقالات برای بهبود سئوی سایت
  • طراحی برنامه ارجاع برای افزایش وفاداری
  • برگزاری وبینار برای جذب سرنخ

همه این‌ها مفید هستند اما فقط وقتی که بر اساس استراتژی شفاف انتخاب شده باشند.

رابطه بین استراتژی و تاکتیک

به استراتژی و تاکتیک مثل دو روی یک سکه نگاه کنید.

استراتژی به اقدام معنا می‌دهد، تاکتیک به ایده شتاب می‌دهد.

اگر با تاکتیک شروع کنید («باید تبلیغات محیطی را اجرا کنیم»)، ممکن است منابع را هدر دهید چون تعریف درستی از موفقیت ندارید.

اما اگر با استراتژی شروع کنید («می‌خواهیم به متخصصان جوانی که به‌دنبال آموزشهای حرفه‌ای در حوزه فروش B2B هستند برسیم»)، تاکتیک‌ها متمرکز و مؤثر خواهند بود.

چارچوبی عملی برای هم‌راستاسازی استراتژی و تاکتیک:

  1. هدف را مشخص کنید: دنبال چه هستید؟
  2. مخاطب را بشناسید: می‌خواهید به چه کسی برسید و دلیل انتخاب آنها توسط شما چیست؟‌
  3. موقعیت‌ خودتان را تعیین کنید: چه چیزی شما را بهترین انتخاب می‌کند؟
  4. تاکتیک‌ها را انتخاب کنید: چگونه به آن‌ها دسترسی پیدا می‌کنید؟
  5. اندازه‌گیری و بهبود: چه چیزی مؤثر بود و چه چیزی نبود؟

خطاهای رایج

  • شیفتگی به تاکتیک: پرش از یک ابزار به ابزار دیگر بدون استراتژی مشخص
  • عدم تمرکز: تلاش برای جذب همه به‌جای تمرکز بر یک مخاطب تعریف‌شده
  • نگاه کوتاه‌مدت: اولویت دادن به بردهای سریع به‌جای ساخت برند در بلندمدت
  • عدم ارزیابی: اجرای کمپین‌ها بدون رصد نتایج و یادگیری از داده‌ها

اجتناب از این خطاها باعث می‌شود بازاریابی‌تان هدفمند و سودآور باقی بماند.

مثال: استراتژی در برابر تاکتیک در عمل

تصور کنید شرکتی چای ارگانیک می‌فروشد.

استراتژی:

برند به‌عنوان انتخاب ممتاز و سلامت‌محور برای حرفه‌ای‌های پرمشغله که به‌دنبال آرامش و تمرکز هستند معرفی شود.

هدف‌گیری کارمندان شهری ۲۵ تا ۴۵ ساله که به سبک زندگی سالم و اصالت اهمیت می‌دهند.

تاکتیک‌ها:

  • همکاری با اینفلوئنسرهای حوزه فیتنس
  • کمپین محتوایی درباره مدیریت استرس
  • جعبه اشتراکی چای‌های منتخب برای مشتریان وفادار
  • ویدیوهای کوتاه آموزشی درباره خواص ترکیبات گیاهی

تمام این تاکتیک‌ها در راستای استراتژی برند برای ساخت یک تصویر سلامت‌محور و ممتاز اجرا شده‌اند.

افکار پایانی

استراتژی یعنی وضوح، جهت‌گیری و هدف.

تاکتیک یعنی اجرا، شتاب و پیش‌روی.

بازاریابان حرفه‌ای می‌دانند چگونه این دو را به‌خوبی به هم وصل کنند.

پیش از آن‌که تصمیم بگیرید چه پستی بگذارید یا چه تبلیغی اجرا کنید، یک لحظه مکث کنید و بپرسید:

چرا داریم این کار را انجام می‌دهیم؟

و این فعالیت چه ارتباطی با چشم‌انداز بلندمدت ما دارد؟

در پست بعدی چه خواهیم آموخت؟

در پست آینده، وارد موضوعی اساسی خواهیم شد:

درک مشتری اینکه چگونه همدلی، تحقیق و صدای مشتری بر تصمیم‌های مؤثر بازاریابی تأثیر می‌گذارد.