چگونه خودمان را از تله بیحوصلگی نجات بدهیم؟
کارها زیاد شده و هر روز داری سعی میکنی که از اهداف و زمانبندی عقب نمانی. یک لیست از اولویتها برای خودت درست کردی و حسابی حواست جمع است که کار از دست در نرود. همینطور که داری پیش میروی یک روزی که خیلی هم دور نیست فرا میرسد و میبینی که هیچ کاری از دستت بر نمیآید. نه اینکه بر نیاید بلکه در اصطلاح میگوییم « دست و دلم به کار نمیره ». در این مواقع همینطور چهار چنگولی پشت صفحه کلید مینشینیم یا اینکه وقت خودمان را طوری سپری میکنیم و امیدواریم « تَقّی به توقّی » بخورد و ما دوباره با امید و انرژی برگریدم سر کار.
گاهی تَقّی به توقّی میخورد و دوباره سر و کله انرژی پیدا میشود و میرویم پی کارمان اما خیلی وقتها ممکن است همه چیز متوقف شود و کار از دست برود. دیگر انرژی پیدایش نمیشود و نوعی بیحوصلهگی آدم رو فرا میگیرد. این بیحوصلهگی خطرناک است. خطری در حد مرگ دارد.
چطور میشود از این تله مرگبار عبور کرد؟ من برای عبور از این « برهه حساس کنونی » یک روش بلدم و آن هم این است که « یا به حالت یا به حیلت — یا به زاری یا به زور » بر گردیم سر کار. معمولا این بیحوصلهگی و انرژی نداشتن فقط یک حالت روانی است و با اولین تلاش رفع میشود منتها تمایل آدم به تلاش در آن لحظه خیلی کم است.
در این شرایط گاهی لازم است یک چای خوب دم کنی یا اگر دوست داشتی یک قهوه بار بگذاری و نیم ساعت به خودت زمان بدهی. لازم نیست به چیزی جز لذت بردن از قهوه و چای فکر کنی. بعد از این وقفه کوتاه با قدرت برگرد سر کار و یک کار کوچک را که میتوان در کمتر از نیم ساعت تمام کرد انتخاب کن و انجام بده. به همین راحتی دوباره کار را شروع کردهای و از تله مرگبار بیحوصلهگی سالم بیرون زدهای.
یادمان باشد که شروع کردن کار همیشه خیلی سخت است. هیمشه قبل از اینکه کار را شروع کنیم آنقدر آنرا در ذهنمان سخت و دست نیافتنی تصور میکنیم که دیگر انرژی و حوصلهای برای انجام دادن آن در خودمان باقی نمیماند. اما وقتی کار شروع شد میبینیم که خیلی هم سخت و دشوار نیست. هر طور هست خودتان را به شروع کردن کار وادار کنید. کارهای بزرگ را به گامهای کوچک تقسیم کنید. انجام دادن این گامهای کوچک دیگر اینقدرها هم دردناک نیست.
دیدگاهها/سوالات کاربران
لطفا نکات زیر را در نظر داشته باشید: